سيـنا شجـر آورده،طـوبی ثـمـر آورده نجـمه پـسر آورده، قـرص قـمر آورده ای نجمه مباركباد قـرص قـمر آوردیخورشيد ولايت را وقت سحـر آوردی يا موسی جعـفـر را نـوربصر آوردیدردامـن ذيـقـعـده مـاهـی دگـرآوردی انــوارالـهـی را بـا ايـن پــسـرآوردیمن هرچه كنم وصفش توخوبترآوردی مرآت جمال حق توحـید تمام استاین تا دهرخدا دارد بر خلق امام است این مدحـش سخـن قــرآن،مـداح خـدای اوجن و مَـلـك وآدم مـرهـون عـطای او خورشـيدجهـان آرا خاك كـف پـایاورضوان به درش سائل،فردوس گدای او تسبـيح شود تكـميل از فـيض دعای اوتهـلـيل شـودمـقـبول ازيُـمـن وِلای او خُـلـق نـبـوی دارد خـوی عـلـوی دارد هستی ز جـمال او نـور رضـوی دارد توحيد، ولايت، دين،ايمان به تو مینازدتورات، زبور، انجيل، قرآن به تو مینازد جود و كرم وعفو و غفران به تو مینازدفضل و شرف و علم وعرفان به تو مینازد جن ومَلك وحوروانسان به تو مینازدبيش از همه،ای مولا،ايران به تو مینازد هم آينـۀ هـوئی،هـم مصـطفـوی روئی هم مرتضوی خوئی،هم ضامن آهوئی ای روح اجابتها نقـش دروديـوارت بال و پر حورالعين فـرش ره زُوّارت صد يوسـف كـنعـانی آواره بهبازارتبا رشـتۀ جان و دل گرديده خـريدارت تو مظهر عـفو حق من عبد گنهـكارتمرگ است به منْ شيرين با لحظۀ ديدارت گرخوارم وگر پَستم دل بركرمت بستم مسكـين درت هـستم كـوتاهمكـندسـتم هرکس به کسی نازد ما نیزرضا داریماینفیض ولایت را ازلطف خدا داریم هم دامن آلـوده، هم اشک رجـاء داریمهم پای به گِل مانده،هم دست دعا داریم هرچند گنهکاریم در کوی توجا داریمدوزخ چه کند با ما جائی که تو راداریم «میثم» به ثـنای تو مرهون عـطای تو پای جـان به فـدای تو مـائـیم وِلای تـو